شب نوشته

متن مرتبط با «ظلمت» در سایت شب نوشته نوشته شده است

شبی در بند ظلمت

  • شبی در بند ظلمتنگاهت در نگاهماگر عشقم تو بینیچو طفلی سربراهمچنان درگیر عشقیکه شرمم را نبینیز چشمانم تو سرمستمن چنانم تو چنینیتو ای عشق اهورابه روح من گلاویزتنم عریان بوسستشدم از شرم لبریزدمی بوسه برآن زخمکه بر قلبم نشستهکمی تیمار کن آنغمی که پینه بستهز آغوشم چه خواهیتنم رنجور درد استدر اینجا عشق بازیتنورش سرد سرد استمدارا کن کمی مردکه عشق میخواهد آغوشبه اندوه دل منکمی بگذار سرپوشاگر از من بپرسیز احوال درونممن آن برگ بهارمکه در فصل خزانممدارا کمی مرددلم دریای درد استتنی که دل ندارداجاقش سرد سرد است مریم حصاری[گل]برچسب‌ها: مریم حصاری + نوشته شده در جمعه سیزدهم مرداد ۱۴۰۲ساعت 20:18 توسط محمد | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها