2280

ساخت وبلاگ
وقت آن شد که بیایی و سلامی بدهی
با لب بستهء خود حرف و کلامی بدهی

ای که لب بازگشایی به سخن از مهرت
غنچه لب باز کنی،بوسه و کامی بدهی

جان من! دیر کنی این دل پر خواهش من
قهر کند،دست غریبه می و جامی بدهی

تا به کی بر سر راهت بنشینم دل خوش؟
قلب پابست مرا هدیه به شامی بدهی

گر نیایی به یقین سر به بیابان بزنم
این دل غمزده را دست غلامی بدهی

گر بنوشی تو ز میخانه شبی جام بلا
شعر شاعر تو بخوانی و پیامی بدهی

هر شبی را که بخوابم تو نباشی در برم
انتظارت بکشم تا که بیایی و سلامی بدهی

شب نوشته...
ما را در سایت شب نوشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabzadeh62o بازدید : 200 تاريخ : يکشنبه 21 بهمن 1397 ساعت: 16:23